پژوهش حاضر ماهیت تجربه دینداری و انواع آن و همچنین میزان انطباق تجارب مذکور با اهداف اعتقادی نظام آموزش و پرورش رسمی کشور را از منظر دانشآموختگان این نظام بررسی کرده است. این پژوهش بهصورت کیفی و به روش پدیدارشناسانه انجام شد. دوازده دانشآموخته نظام با روش نمونهگیری هدفمند از بین خانوادههای دیندار و غیر دیندار انتخاب شدند و با آنها مصاحبه نیمهسازمانیافته و عمیق انجام شد. آنگاه متن مصاحبهها با روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش در قسمت توصیف تجارب دینداری حول محور ابعاد سهگانه دینداری (اعتقادات با سه زیر مقوله خدا، معاد، نبوت، اخلاق و احکام) تنظیم و برای تعیین میزان انطباق آن با اهداف اعتقادی نظام، مقولههای حاصل با مقولههای موجود در اهداف نظام آموزشی که بر اساس مؤلفههای دین رسمی نامگذاری شدند، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که در گونههای دینداری انواع خاصی از دینداری با محوریت باور قلبی به خدا، گرایش به مسائل اخلاقی با منشأ درونی و فطری و تبعیت از عقل در فروع دین (بهجای تبعیت از علمای دینی) در میان دانشآموختگان سطح دیپلم رایج است.