رشته برنامه درسی به عنوان یک قلمرو تخصصی و حرفه ای با فراز و نشیب فراوان در قرن گذشته روبرو بوده است. بی تردید مهمترین تحول دوران اخیر حرکت از پارادیم برنامه ریزی درسی به پارادیم فهم برنامه درسی یا مطالعات برنامه درسی بوده است که عمدتاً با تلاش های نوفهمگرایان بویژه از دهه 1970 آغاز و در دهه های بعدی به اوج رسید. شاید در میان ویژگی های مختلف و متعدد نوفهم گرایی، بی تردید دستاوردهایی چون ایجاد افق های جدید برای رشته و در عین حال رها کردن این رشته مطالعاتی از اشغال برنامه ریزی درسی بوده است (پاینار و همکاران، 1995).این دو موج یا پارادایم اصلی رشته معرف دو دیدگاه عمده از لحاظ تاریخی در رشته برنامه درسی هستند. در عین حال هم اکنون در آستانه دوران پسانوفهمی یا ورود به دوران بعدی برنامه درسی (مالووسکی، 2010) هستیم که اغلب با جهتگیری هایی چون بینالمللی سازی برنامه درسی (پاینار، 2015)، روندهای نوظهور در حیطه های فناوری و پساحقیقت، و جنبش هایی چون نو/چند بسترسازی (فتحی واجارگاه، 1400 الف) و تداوم دغدغه های نژادی، جنسیتی و غیره همراه است.